آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

بخشی از اندرزهای شیخ عبدالقادر گیلانی

ای سالک ، کجاست بندگی خدای عزوجل ؟ به حقیقت بندگی کن . تو بنده فراری  از اربابت هستی ، به سوی او برگرد و با رضایت کامل فرمانش را گردن بنه . آیا خدا برای بندگانش کافی نیست ؟

وقتی بندگی تو به مرحله صدق و صحت رسید به مقامی نائل می شوی که خدا ترا دوست بدارد و محبت خود را در دلت تقویت کند و بدون هیچ رنجی و زحمتی به مرتبه قرب خواهی رسید و اگر تمام درهای امید به روی تو یسته شود باکی نداری و به درگاه کسی جز خدا روی نخواهی آورد.

ای سالک صبر خیر فراوان و نعمت های بسیار و حسن عاقبت و پاداش نیکو در پی دارد.

برشما زیارت اهل قبور به عنوان تنبه و دیدار افراد صالح و نیکوکار لازم است. دین شما با چهار عامل از دست می رود: اول ، عمل نکردن به آنچه آموخته اید. دوم ، عمل کردن به آنچه نیاموخته اید. سوم ، آنچه را که نمی دانید در صدد فراگرفتن آن نیستید و جاهل و نادان باقی می مانید. چهارم ، از یاد دادن آنچه می دانید به دیگران خودداری می کنید.

ای سالک ، در مجالس شادمانی به قصد شادمانی از یاد خدا حاضر شوید نه به نیت معالجه اندوه های ظاهر.

خداوند شما را بیهوده نیافریده ، برای بازی و لعب خلق نکرده ، شما را برای خوردن و نوشیدن و خوابیدن و تولید مثل به وجود نیاورده است. ای سالک از این غفلت به خود آیید با قلب و خلوص به سوی خدا گام بردارید

ای سالک اگر اراده انجام کاری را نمایی ، خداوند وسیله اش را برای تو مهیا می سازد .برای حصول موفقیت نیت باطنی لازم است نه درخواست ظاهری. این امری است که به عالم معنوی بستگی دارد نه به ظاهر . اگر برای سالکی این امر به کمال برسد توان معنوی و قدرت باطنی بدو روی می آورد. ذره اش کوهی ، قطره اش دریایی ، اندکش بسیاری و فنایش بقا می شود.

ای سالک هرگاه خداوند با دیده عنایت بنده ای را بنگرد ، خود راهنما و طبیب او می شود و با حفظ تمام عوامل معنوی آنان را بری هدایت و ارشاد به سوی مردم گسیل می دارد. بدانید این قرآن و علم در صورتیکه بدانها عمل نکنید حجت و دلیلی است عیه شما . در اندیشه قیامت باشید .فرمانروایی های دنیوی سپری می شود و همگان از درویش و پادشاه در پیشگاه خداوند حاضر می شوید. دلیری سالکین و صالحین در مصاف و جدال با نفس و شهوات نفسانی به ثبوت می رسد و دلیری خواص به ترک دنیا و آخرت و غیر از لقاالله چیزی نطلبیدن معلوم می گردد.

ای سالک بیدار شو پیش از آنکه به بیداری مجبور گردی. اگر توانگری می خواهی خاکساری و فروتنی کن . اعمال و رفارت را به زیور خلوص و صداقت آراسته گردان . حرصت را در جمع مال دنیا ترا نزد خدای تبارک و تعالی رسوا می کند و در نزد خلق بی قدر.

رسول گرامی (ص) می فرماید : شادمانی مومن در چهره اش هویدا و اندوهش در اندرون است. مومن بسیار تفکر می کند ، بسیار می گرید و کم می خندد . مومن جز به دیدار حق به هیچ چیز دیگر شاد نمی گردد.

ای سالک خداوند را آیینه خود قرار بده ، آینه قلب و باطنت ، آینه اعمالت ( به من نزدیک شو ، آنوقت در خود چیزی خواهی دید که دور از من نخواهی دید. دنیا دوستی را در خانه ات بگذار و به سوی من بیا )

هرگاه از خدا خوف نداشته باشی در دنیا و آخرت امن و آسایش نخواهی داشت. دل آگاه از خدا خوف دارد. دنیا خاص گروهی و آخرت ویژه گروهی دیگر . خدا خاص دسته ای است که عبارتند از : مومنین ، عارفان ، دوستان ، پرهیزگاران ، خداترسان ، اندوهگینان ، دل شکستگان به خاطر رضای خدا . ذات خدا را همواره برابر دیدگان باطن خود دارند .

بارخدایا ، ما را به خودت نزدیک گردان و ما را از درگاه خود دور مکن .

به عشق حضرت مهدی (عج )

...شنیده شده است فردی حسب عادت و به دور از معرفت مدام می گفت ( یا رسول الله ) . مدت ها گذشت و روزی به هنگام گفتن ( یا رسول الله ) صدایی در گوش وی طنین انداز شد و گفت چه می خواهی ؟ فرد زبانش بند آمد و ... 

تشرف به محضر اولیا و انبیا الهی اگر توام با معرفت و عشق نباشد نمی تواند برای افراد مایه تفاخر منجر به فلاح بشود . مگر ابو جهل هر روز نبی مکرم اسلام را نمی دید ؟ اما دیدن هر روزه او کجا و ندیدن اویس قرنی کجا ؟  

دیدن مستمر حضرت علی توسط ابن ملجم کجا و دیدن کمیل کجا ؟  

بیاییم تلاش کنیم زمینه ها و آمادگی های لازم برای زیارت عارفانه و عاشقانه اولیا را در خودمان با تزکیه نفس و تهذیب اخلاق فراهم کنیم تا اگر روزی حضرات ایشان اراده فرمودند بر ما جلوه بفرمایند ما نیز قدردان این تجلی باشیم و ناآگاهانه و به غفلت نگذرانیم .  

بسیار شنیده ایم و دیده ایم که افرادی به حضور بزرگان می رسیدند و می رسند ولی در این فرصت های نورانی به جای کسب فیض و استمداد از باطن و ذات ایشان برای یافتن معرفت و رهایی از نفس به بیان رخدادهای تاریخی و یا بیان واژه ها و عبارات نامفهوم می گذرانند و یا از ایشان برای امور سخیف دنیوی طلب های ناچیز می نمایند  . همه این امور ناشی از نا آگاهی و نداشتن زمینه های لازم است .دیو چو بیرون رود فرشته درآید  

بیاییم دیو نفس را از وجودمان بیرون کنیم تا فرشته نور و عشق درون خانه دل ما بیایید .اگر این گونه شد و نور خدا در دل ما تجلی کرد به فرمایش حضرت پیر غریب :هر جا نور خدا هست حضرت مهدی نیز حضور دارد  

پس اگر حضرت مهدی را می خواهید خود را خدایی کنید و در این حالت ( در یمنی پیش منی )

نیمه شعبان سالروز میلاد حضرت نور

سلام  

بیاییم دعا کنیم کاش نیمه شعبان شب تولد ما هم باشد . مدت هاست که به دنبال تولدی دوباره هستیم . اما نمی توانیم . و یا شاید نمی دانیم  

همانگونه که نوزاد برای تولد نیازمند طی مراحلی است تا بتواند به دنیایی فراتر از دنیای درون مادر پا بگذارد ما هم نیازمند این فرآیند هستیم اما با این تفاوت که نوزاد در تکامل خود اختیاری ندارد اما ما نیازمند اراده و همت و طلب و عشق هستیم تا بتوانیم با این نیروهای مقدس متولد شویم .  

بیاییم نگذاریم فرآیند تولدمان مشمول زمان بشود و دیگر فرصتی نماند و ارزش تولد نداشته باشیم

تصویری از حاج سید علی اشرف صادقی

                            

انسان شناسی در مکتب علویه قادریه صادقیه

زیر بنایی ترین و اصلی ترین ستون اندیشه ای هر مکتب و مسلکی که در حوزه انسانی و عرفانی فعالیت می نماید، نوع نگرش او به ابعاد وجودی انسان و میزان اثرگذاری انسان در چرخه هستی است .

اصولا شاید بی هدفی ، پوچی گرایی و یا تبیین اهداف غیر بنیانی از سوی مکاتب مدعی عرفان ناشی از عدم شناخت ایشان از مراتب انسان باشد و بی شک محکم ترین و متعالی ترین مکتبی که انسان را آنگونه که هست و می باید باشد معرفی می نماید ( اسلام ) است . انسان حتی در ادیان دیگر نیز علیرغم انشعاب فکری آن ها از کتاب آسمانی به ظرافت و زیبایی اسلام معرفی نشده است و تمامی ابعاد وجودی آن مورد توجه قرار نگرفته است .

لذا هر مکتبی که بر بنیان های شریعت نبوی استوار نگردیده باشد لاجرم شناخت متعالی از انسان نیز ندارد و نمی تواند نسخه فلاح و رستگاری ارائه نماید

همانگونه که به کررات حضرت حاج سید علی اشرف صادقی بنیان گذار طریقه مبارکه علویه قادریه صادقیه بیان می فرمودند : این طریقت بر اساس شریعت و مکتب نبوی و طریق علوی بنیان گذارده شده است و هیچ نگاه و نگرش غیر اسلامی در آن جایگاهی ندارد .

انسان در این طریقت  جایگاه (  سرالاسراری ) ،( خلیفه اللهی ) ، (انسان بودن)  دارد و مختار و تاثیر گذار بر محیط است . لذا به این اعتبار است که می تواند لجام نفس را در دست بگیرد و با ریاضت های شرعیه و تهذیب اخلاق و تزکیه نفس و تبعیت از یک انسان کامل راه رفته واصل و با قوانین مکتب نبوی و طریق علوی به حدیث شریف ( من عرف نفسه فقد عرف رب ) جامه عمل بپوشاند .

انسان در این طریقت ، برای این در وادی عرفان گام می نهد که امر جاری و ساری خداوند ( فتبارک الله احسن الخالقین ) را در بستر زمانی حال در روح و جان خود تجلی بخشد و نه به خلوت و عزلت برود بلکه ( دست به کار و دل به یار باشد ) .

انسان در طریقت علویه قادریه ملزم به زندگی اجتماعی و بهره مندی شرعی از تمام مواهب الهی است و هیچگاه همه چیز را برای خود نمی خواهد بلکه همه چیز را برای همگان می خواهد و از همین روست که این طریقت بر محور ( عشق ، محبت و خدمت ) پویاست

در این طریقت انسان اسیر زمان های گذشته نیست . ریاضت ها و سلوک او به تبعیت از روح پویای اسلام ، نوین و متناسب با زمان و مکان است و به موازات رشد عقلی و عرفی جامعه او نیز باید رشد نماید و منشا خیر و برکت باشد

در این طریقت انسان سالک مکلف به کیفیت زندگی است . خوب می خورد ، نه کم و زیاد . خوب می خوابد ، نه کم و زیاد و این اشارتی است برای عاقلان که بین خوب و کم و زیاد تمییز قائل هستند

و نمونه انسان های سالک و طالب و عاشق که در این وادی گام گذاشته اند و دست ارادت به دامن انسان کامل وارسته نبوی مسند و علوی نشان ( حضرت حاج سید علی اشرف صادقی ) داده اند کم نیستند . همان هایی که زن و فرزند و زندگی را نعمت الهی و زمینه ساز کمال می دانندو...

انسان در این طریقت به دلیل جایگاه والا و روح آزادش باید مطالبه گر و پرسشگر باشد و چشم و گوش بسته به طریقت وارد نمی شود و پذیرفته نیز نمی شود . او باید بفهمد و درک کند و از روی ایمان بیاید . مگر کلام خداوند نیست که ( یا ایها الذین آمنوا ، امنوا)

و انسان در این طریقت ابعاد نفس را می شناسد و مدام در حال پاسبانی است و هیپگاه خود را بی نیاز از شریعت نمی داند و به هر مرحله ای از کمال که می رسد به فرمایش پیر باید ( ذاکر باشد) و... 

و انسان در این طریقت سلوک نمی کند تا به دیگران تفاخر کند بلکه سلوک می کند تا فقط خود را بشناسد و به دنبال خویش می گردد