بیعت عشق
باِسْمِ اَللَهْ گویم و من قصد قربت میکنم
سوی حوض کوثرت عزم طهارت میکنم
دل به قبله گاه چشمان تو بستم صادقا
میزنم تکبیر عشق و با تو بیعت میکنم
در طریق عشق تو جایی ندارد هالکی
در سلوک راه تو مردانه همت میکنم
گفته بودی سوی من آی و بده افسار خویش
بارالها ،پیر من ، سمعا، اطاعت میکنم
با حضور و با خشوعی، با خضوع و رغبتی
خاک پایت میشوم ، عرض ارادت میکنم
مسخ و مرده آمدم، غسال من، غسلم بده
غیر از این باشد ، به ربم من اهانت میکنم !
غیر عطر تو نیاید بر مشامم روز و شب
وایِ من!اَستغفرُللَهْ !کی خیانت میکنم ؟
گر دلم قرص کراماتت نباشد در سلوک
پیش چشم صوفیان حس حقارت میکنم
در مرام و مسلکت افتاده ام مولای من
من ز دین زاهدان بانگ برائت میکنم !
مستم از آنکه تو گفتی ؛ ای مرید باوفا
می بخور بابا ، گناهت را شفاعت میکنم
لا الهَ ، غیر الا هو نمی گویم سخن
لحظه ی دیدار تو ، حق را زیارت میکنم
این دلم بینا بگردان، ای خداوند بصیر
وعده کردی ؛ دل بده بابا ، عنایت میکنم !
پاسبان عشق تو گشتم ، ز غم « شیدا » شدم
در طریق صادقی ، از حق صیانت میکنم!
دل به قبله گاه چشمان تو بستم صادقا