آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

برخی از نشانه های سالک حقیقی

یکی از کارکردهای سلوک و طی طریق در طریقه معظمه علویه قادریه صادقیه َ تهی شدن از خود و تمامی صفاتی است که به نحوی فرد را در مسند قضاوت پیرامون دیگران می نشاند . 

 به عبارتی آن کس که به هر دلیلی روی به وادی سلوک می نهد از دیگر وادی های معمول و مرسوم باید خسته شده باشد و نمی توان پایی در عوالم نفسانی و دنیایی داشت و گاهی گامی در وادی سلوک  

برخی از مظاهر و یا معیارهای سلوک حقیقی در این طریقت عبارتند از  : 

۱- به دنبال اظهار نظر در باره دیگران نیست ( درویشی و درخویشی )  

۲- هیچگاه خود را از دیگران برتر نمی داند ( حتی اگر برتر باشد )  

۳- هیچگاه به داشته ها ُ سوابق و ارتباطاتش نمی نازد و همیشه نگران از دست دادن احوالات فعلیش می باشد  

۴- هیچگاه خود را از دست نفس در امان نمی داند و خود را در همه احوالات مستحق عذاب و توبیخ می داند  

۵- همیشه و در همه احوال خود را نیازمند سلوک و ریاضت می داند

ربیع مبارک

ربیع آمد و بوی مهر و رحمت در فضای دل دوباره وزیدن گرفت .  

ربیع آمد و خاطرات بهار در ذهن خسته ام باز هم شوری به پا کرده است  

یاد ربیع و نام رحمت للعالمین که می آید احساس آرامش و امنیت می کنی . این یکی از خاصیت های نام مبارک حضرت ختمی مرتبت است . او که فلسفه ظهور و تجلی اش فقط و فقط رحمت بود برای عالمیان . رحمت برای همه و همه نه سنی و یا شیعه و نه مسلمان یا غیر مسلمان .  

او برای عالمیان حتی غیر از انسان نیز منشاء لطف و برکت و رحمت است . به خودمان ببالیم که ایشان را دوست داریم  

در این بهار رحمت به یاد سلاله پاکش حضرت پیر غریب حاج سید علی اشرف صادقی روزها را به شمارش می نشینیم تا با اربعینی از جنس عشق باشد که باز بینیم دیدار اولیا را

آشنایی بیشتر با حضرت حاج سید علی اشرف صادقی

یکی از ویژگی های کم نظیر حضرت غوث الصادق ، حاج سید علی اشرف صادقی ، اهتمام ایشان به زدودن ظواهر از دامان طریقت و سلوک است به نحوی که بیشترین تاکید حضرتشان بر تغییر و تعالی اندیشه سالکین بود تا حفظ و تقلید

اندیشه متعالی منبعث از اشراق فوق العاده حضرت پیر شرایطی را برای حضرتشان فراهم نموده است تا نگاه ژرف بینانه به طریقت و سلوک مطابق نیاز زمان داشته باشند و بتوانند مفاهیم و مبانی طریقتی را متناسب با ضرورت ها و نیازهای امروزی بیان نمایند . هیچگاه به دنبال القاء نبودند بلکه بیشتر اقناع می فرمودند . به عبارتی تلاش و مجاهدت این عارف کامل واصل دارای مبنای علمی و منطقی بود و همیشه مترصد بودند سالکینی مستعد بیابند تا اندیشه های گهر بار خود را به او منتقل نمایند .

محفل حضرتشان همیشه محل تبادل افکار و تضارب آرا بود و هیچگاه باکی از مواجهه علمی و سئوال نداشتند . به دلیل برخورداری از منطق والا همیشه با روی باز و گشاده به سئوالات سالکین پاسخ می دادند و مضاف براین همه را به تدبر و تفکر ترغیب و تشویق می فرمودند .

لذا مریدان ایشان نیز باید دارای فهم طریقتی باشند و به مانند حضرتش دارای متانت والای اشراق گونه باشند .

فنا فی شیخ ؟؟

یکی از وادی هایی که عموم سالکان در طی طریق نور و معرفت باید از آن عبور نمایند و البته چند صباحی در آن بیاسایند وادی زیبا و عجیب ( فنا فی شیخ ) است . در کم و کیف دسترسی به این وادی و ویژگی های آن عموما عرفا و واصلان قلم فرسایی های زیادی کرده اند و سالکان نیز به طبع احوالات خود برداشت های متنوعی از آن دارند .

اما با نگاهی به اهداف غایی سلوک و طریقت و اینکه سالک برای چه هدفی در مراقبه و جهاد است به نکاتی جالب برخورد کردم که ماحصل آن را به شما عزیزان تقدیم می نمایم :

معمولا سالک و طالب فردی است که مدتی به هر دلیلی از مسیر اصلی وصال و کمال به دور بوده است و نفس و باطنش در غبار فراموشی ها زنگار هایی از اباطیل به خود گرفته است . پیر یا شیخ همان میدان مغناطیسی و جاذبه والاست که وجود سالک و طالب را به سوی خود می کشاند تا او را بیدار و در مسیر مترقی کمال رهنمون باشد . به هر میزان که سالک بتواند خود را در میدان جاذبه و کشش شیخ و پیر قرار دهد ، دسترسی و وصول او به وادی فنا فی شیخ نیز محتمل تر است . به عبارت دیگر سالکی فنا فی شیخ است که بتواند خلق و خو ، اندیشه و رفتار خود را با اندیشه و رفتار پیر قرین نماید و آنگونه بیاندیشد که پیر می اندیشد . آنگونه عمل کند که پیر عمل می کند و آنگونه باشد که پیر هست . و..

این از ویژگی های کم نظیر طریقت است که مراحل آن از ظواهر کلام به دور است و نشانه سالک راه رفته ، عمل است نه تظاهر .

پس هر کس که نزدیکتر و مقرب تر است ، باید اعمال و اندیشه او بیشتر تداعی کننده اعمال و اندیشه پیر باشد  

آری شخصی فنا فی شیخ است که از فکر و اندیشه باطل و نفسانی دوران جاهلیتش چیزی نمانده باشد .