حضرت پیر گیلانی سید عبد القادر رضی الله عنه تعالی ؛ کنیت آن جناب در طریقت امام الامه و در شریعت سبحانی ابو محمد و محی الدین و نام نامی و اسم گرامیش قطب ربانی و غوث صمدانی سید عبدالله جیلانی الحسنی و الحسینی ابن سید ابی صالح نورالدین موسی چنگی دوز ابن سید ابی عبدالله گیلانی بن سید عمر یحیی زاهد ابن سید محمد روحی بن سید داود بن سید موسی ثانی بن سید عبد الله ثانی بن سید حسن الجان سیید عبدالله محض بن سید حسن المثنی بن حضرت امام حسن المجتبی ( ع ) ابن حضرت امیر المومنین علی المرتضی کرم الله وجهه و رضی الله تعالی نورا و من فلق الصباح عمودا و تربیت حضرت عبدالقادر رضی الله عنه بی واسطه از روحانیت شاه رسالت مآبی است و خرقه مبارک از حضرت شیخ ابو سعید مخزومی دریافت فرموده است و شیخ ابوسعید به ترتیب نسب خرقه اش به شیخ معروف کرخی رسیده و به حضرت امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام می پیوندد و پیر صحبت آن حضرت شیخ حماد دباس است رحمه الله علیه .
از جانب مادر ؛ کنیت والده ماجده معظمه حضرت غوثیه محبوبه سبحانی رضی الله عنه ام الخیر و لقبش امه الجبار و نام او فاطمه بنت سید ابو عبدالله الصومعی بن سید ابو جمال بن سید محمد بن طاهر بن سید عطاء الله بن سید علاء الدین بن سید محمد بن علی عریضی بن حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بن امام محمد باقر علیه السلام بن امام زین العابدین علیه السلام بن حضرت الامام حسین علیه السلام بن امیر المومنین علیدر قرن هشتم عارفی به نام امیر حسینی پرسش هایی از شیخ محمود شبستری عارف با حال و خالق کتاب گلشن راز به شرح زیر می نماید :
شراب و شمع و شاهد را چه معنی است ؟
خراباتی شدن آخر چه دعوی است ؟
و در جواب شیخ شبستری فرموده :
شراب و شمع و شاهد عین معنی است
که در هر صورتی او را تجلی است
شراب و شمع ذوق و نور عرفان
ببین شاهد که از کس نیست پنهان
شراب این جا زجاجه شمع مصباح
بود شاهد فروغ نور ارواح
زشاهد بر دل موسی شرر شد
شرابش آتش و شمعش شجر شد
شراب و شمع جام و نور اسری است
ولی شاهد همان آیات کبری است
شراب و شمع و شاهد جمله حاضر
مشو غافل ز شاهد بازی آخر
شراب بی خودی در کش زمانی
مگر از دست خود یابی امانی
بخور می تا زخویشت وا رهاند
وجود قطره با دریا رساند
یکی از توصیه های مدام حضرت پیر غریب حاج سید علی اشرف صادقی به مریدان ُ خواندن و تدبر منطق الطیر عطار بود تا متوجه مخاطرات سلوک و همچنین ضروریات و الزامات آن باشند . به همین دلیل در اینجا اشاره مختصری می شود. امید است برادران و خواهران علاقمند به این دستور حضرت پیر جامه عمل بپوشانند
واژه سیمرغ از مرغو سئنه اوستایی گرفته شده و معنای لغوی آن مرغ آهنین است. چه آنکه سئن در زبان اوستایی به معنای آهن است و آهن، خود ساده شده این واژه است! در خراسان آهن را آسِن تلفظ می کنند و همین واژه در زبان سیستانی آهِن و در زبان انگلیسی آیرِن است.
بنابراین سیمرغ ، مرغ آهنین است.
در آغاز، مرغان جهان مجمعی تشکیل می دهند و قصد می کنند تا به سوی زندگی بهتر، در پناه پادشاهی بزرگ و قدرتمند، سفری دراز را آغاز کنند.در واقع، منظور از مرغان، همان افرادی هستند که می خواهند از قید و بندها رها شوند، و در یک کلام، منظور از مرغان، رهروان طریقت هستند.در این مسیر، هدهد به عنوان پیر و راهنما، دیگران را برای رسیدن به پادشاه بزرگ راهنمایی می کند:
هست ما را پادشاهی بی خلاف در پس ِ کوهی که هست آن کوهِ قاف
نام او سیمرغ ، سلطان طیور او به ما نزدیک و ما زو دور دور
سیمرغ، همان حقیقت مطلق یعنی خداست. تلاش رهروان، در این است که با طی مراحلی(همان 7 وادی عشق) به این حقیقت مطلق یعنی خدا دست یابند و مرغان نیز، تلاش می کنند تا با طی 7 وادی ، به سیمرغ برسند
عطار در شرح این سخن آورده است :
من زبان و نطق مرغان سر به سر با تو گفتم فهم کن ای بی خبر
در میان سالکان مرغان درند کز قفس پیش از اجل بر می پرند
از هزاران مرغ راه، پس از طی سختی ها و مسیرهای طولانی، تنها سی مرغ می توانند به سیمرغ (یعنی حقیقت مطلق) دست یابند
منظور عطار نیشابور از این پایان داستان ، این است که حقیقت، در درون هر انسان وجود دارد و این سخن در زینه بالاتر یعنی آنکه خدا در درون ماست! کافی است آن را بجوییم تا بیابیم :
چون نگه کردند آن سی مرغ زود بی شک آن سی مرغ این سیمرغ بود
خویش را دیدند سیمرغ تمام بود خود سیمرغ سی مرغ مدام
در تحیر جمله سرگردان شدند باز از نوعی دگر حیران شدند
......
چون شوی در کار حق مرغ تمام تو نمانی ، حق بماند والسلام!
مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه
نویسنده: عزالدین محمود کاشانی
در سنت تصوف و عرفان اسلامی آثار عزالدین محمود کاشانی به طور عموم و مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه یکی از ماندگارترین آثار کلاسیک به شمار میرود. این اثر به حدی از اهمیت برخوردار بوده است که صاحب نظران زیادی بر آن شرح نوشته و یا براساس آن آموزههای عرفانی مکاتب عرفانی نظری و یا سلوک عملی شکل گرفته است.
شیخ عزالدین محمود بن علی کاشانی نطنزی از علما و عرفای نامور قرن هشتم هجری است. وی شاگرد نورالدین عبدالصمد بن علی اصفهانی نطنزی از مشایخ معروف سلسلة سهروردیه بوده و در سال هفتصد و سی و پنج (735 ه.ق.) وفات یافته است.
عزالدین محمود و کمال الدین عبدالرزاق کاشانی مؤلف شرح منازل السائرین، هر دو از شاگردان طریقت بودند که در محضر دو استاد به نامهای نورالدین عبدالصمد بن علی نطنزی اصفهانی (وفات 699 ه.ق.) و شیخ ظهیر الدین عبدالرحمن بن شیخ نجیب الدین علی بزغش شیرازی (وفات 716 ه.ق.) درس می گرفتند. نورالدین عبدالصمد، شیخ خرقه و ارادت آنهاست و شیخ ظهیر الدین ظاهراً شیخ صحبت و خدمت ایشان بوده است.
کتاب «مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه» مهمترین اثر عزالدین محمود کاشانی است و در موضوع خود که عبارت از تصوف و اخلاق است، در میان آثار فارسی قرن هفتم به بعد ممتاز و منحصر به فرد است.کتاب مصباح الهدایه مشتمل بر ده باب است و هر بابی ده فصل دارد که در مجموع یکصد فصل دارد. ابواب کتاب از این قرار است:
1ـ اعتقادات 2ـ علوم 3ـ معارف 4ـ اصطلاحات صوفیان 5ـ مستحسنات متصوفه 6ـ آداب 7ـ اعمال 8ـ اخلاق 9ـ مقامات 10ـ احوال.
به طوری که از فهرست مطالب و ابواب و فصول معلوم می شود، مؤلف در این کتاب از نخستین پایة دین که اعتقاد به وجود صانع و توحید است، تا آخرین مقام و منزل سالکان که مرتبة فناء فی الله و بقاء بالله و حال اتصال است، تمام مراحل را به همراه مسایل اعتقادی و اصول و فروع دین و آداب و رسوم، شرح داده، که در نوع خود در میان کتب فارسی قدیم، همتا ندارد.
کتاب انس التائبین اثر شیخ احمد جام