ذکر حق از لبانش دم به دم قصه غصه درویش هم و غم
شد چراغ ها روشن از پیر غریب شکر حق مهر او ما را نصیب
تا زدیم خیمه در کویش مقیم سفره ها بگشود و ما گشتیم نعیم
درب میخانه گشود انعام کرد جام ها نوش خاص و عام کرد
می دهد جام ها امشب بی شمار تا ز سر بیرون کند درد خمار
دور شمع پروانه ها مستی کنند وا رهند و دور از هستی کنند
حمزه ای دارد امید بارش دهند گوشه ای از کوی دلدارش دهند
در این بخش در نظر است مجموعه ای از اشعاری که دوستداران و علاقمندان به حضرت پیر غریب ُ حاج سید علی اشرف صادقی می سرایند را به شما عزیزان هدیه نماییم :
طره گیسو بنازم حلقه دام بلاست
گر بتابی در خمش ، صد ماجراست
می کشاند ، دل دهی عاشق شوی
هر که دل داد ، در خم آن دلرباست
طره ها هر یک دام دیگر است
می روی دردام و بینی هل عطاست
پر دهد از پست ، بالا می شوی
می برد در کوی مقصود ، رهنماست
جام ها ریزد ، زخود بیرون شوی
مست شو در حضور ، مست خداست
رهنمای حق ، امیری کامل است
صادقی عاشق ، سر سپردن را سزاست
صادقا مست می نابم کن
با یک نگهی گوهر نایابم کن
با هر جرعه بگویم نامت
با کهنه خمی مرغ سلیمانم کن
گمان مبرید که دریا شده خموش
یا که موجش نمی کند خروش
تا باد عشق به دنیا همی وزد
خمارانند پی غریب می فروش