آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

عطر حضور

وقتی که عشق تو در من ظهور می کند
آثار شک و خوف را زدلم دور می کند
گویی که پشت دلم تیر می کشد
جریان عشق تو در تن نشور می کند
گرگر کنان زبانه به اعماق دل کشد
پیر من است که به جانم حضور می کند
حس غریب اکرام و الطفاط دوست
تبدیل ضرب غم به دف و شور می کند
غوث غریب آن پیر شوخ و مست
حرمان درد را زدلم دور می کند
عیسی دمی است که به یک دم ز نای "هو"
زنده هوای مرده ی اهل قبورمی کند
می رقصد و می نوشد و پر می شود زعیش
دل استحاله ی عقل و شعور می کند
حلقه به حلقه جان و دلم بر گرد توست
آنجاست که اکسیر کعبه وفور می کند
در این فنا فِی للهِ تابان صادقی
حق با تمام تجلی ظهور می کند
آه این سقوط دلم از نردبان عیش
گل واژه ی ذوق مرا کور می کند!
«شیدا» به نبود تو عادت نمی کند
باز هم نگاه تو بزم دلم جور می کند!...

با تشکر فراوان از ( شیدا ) که این غزل سراسر شور توام با عشق را به محضر حضرت حاج سید علی اشرف صادقی تقدیم نموده اند و ما نیز برای شما به نمایش گذاشتهایم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد