آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

شافع کیست ؟

حضرت نبی مکرم اسلام ، ائمه اطهار و اولیا و بزرگان،  شافع در روز قیامت  هستند . شفاعت ایشان به این مفعوم است که خطوط قرمز شریعت و طریقت را برای ما ترسیم کرده اند و با بیان شیوه های اخلاص و تهذیب و تزکیه و حلال و حرام ، راه رستگاری را برای ما در هر زمان و مکانی بیان کرده اند و دست مارا گرفته اند و در روز قیامت امکان ندارد ائمه اطهار شافع کسی باشند که شریعت را انجام نداده باشند و صرف ادعا داشته باشد، بلکه شفاعت کسی را می کنند که به راه راست حرکت کرده باشد . 

( از فرمایشات حضرت حاج سید علی اشرف صادقی . پیر غریب )

ویژگی اصلی اولیا مرشد از نظر طریقت علویه قادریه صادقیه چیست ؟

اینکه مردم را به سوی خدا دعوت کند نه به سوی خود . کسی که مردم را به سوی خود دعوت کند از گردونه خارج است . اگر شما کتاب فتح الربانی را مطالعه فرمایید می بینید شیخ عبدالقادر گیلانی که از مفاخر ایران است در شصت و دو مجلس بندگان خدا را فقط به سوی خدا دعوت می کند  

( از فرمایشات حضرت حاج سید علی اشرف صادقی . پیر غریب )

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم

                              

امام محمد باقر (ع) : امام باقر(ع): «ما شیعتنا الّا من اتّقى اللّه و اطاعه؛ شیعه ما، تنها کسى است که تقواى الهى پیشه کند(خدا ترس باشد) و از خداوند اطاعت نماید.» و در ادامه فرمود: «و ما کانوا یعرفون الّا بالتّواضع و التّخشّع و اداء الامانة و کثرة ذکر اللّه؛و شناخته نمى شوند، مگر با تواضع و فروتنى، خشوع، اداى امانت و زیاد ذکر خدا گفتن.» و در ضمن اضافه فرمود که شیعیان چند دسته اند و یک نوع آن طلاى ناب است: «شیعتنا ثلاثة اصنافٍ صنف یأکلون النّاس بنا و صنفٌ کالزّجاج ینمّ و صنفٌ کالذّهب الاحمر کلّما ادخل النّار ازداد جودةً؛ شیعیان ما سه دسته اند: گروهى ما را وسیله درآمد از مردم قرار داده اند و گروهى همچون شیشه اند (که هم زود مى شکنند و هم هرچه اسرار دارند، آشکار مى سازند) و گروهى چون طلاى(ناب) سرخ اند.  که هر چه بیشتر داخل آتش شوند، بر خوبى آنها افزوده مى شود(و هرچه سختى و رنج در راه دین ببینند، آبدیده تر و مقاوم تر مى شوند).»

تحف العقول، على بن شعبة، تحقیق على اکبرى، قم، دفتر انتشارات اسلامى، دوم، 1404 ق، ص 295.-منتخب میزان الحکمة، ص 286؛ ح 3432، الخصال، صدوق، ص 103، ح 61.

فرق بین محاسن اخلاق و مکارم اخلاق چیست؟

در یک تقسیم بندی کلی می توان دستورات اخلاقی را به دو گروه محاسن و مکارم اخلاق تقسیم کرد:

آن دسته از دستورات اخلاقی که مربوط به روابط اجتماعی و جلب منافع مادی و چگونگی معاشرت با دیگران است و موجب بهبود زندگی دنیوی می شود، در گروه محاسن اخلاق قرار می گیرد.

اخلاقیاتی که معیار انسانیت است و از بزرگواری و طبع بالا و تعالی روحی و معنوی انسان حکایت می کند، در زمره مکارم اخلاق قرار می گیرد. به عبارت دیگر، از تقابل بین حسن خلق با سوء خلق و محاسن اخلاق با مکارم اخلاق در روایات چنین برمی آید که در مواردی که اولیای الهی خواسته اند پیرامون اخلاق خوب به معنای جامع و کامل آن سخن بگویند و اهمیت و ارزش آن را در مجموع بیان نمایند، از کلمه «حسن خلق» استفاده کرده اند و آن را با «سوء خلق» می سنجیدند و بدینوسیله، ما را بر ملکات حمیده و سجایای اخلاقی پسندیده تشویق و ترغیب می کنند و از صفات ناپسند بازمی دارند و به موازات ذکر فواید مادی و معنوی حسن خلق، از زیان های دنیوی و اخروی سوء خلق نیز سخن به میان می آورند.

برای مثال، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)در این کلام گهربار خود می فرمایند: « من سعادهٔ الرجل حسن الخلق و من شقاوته سوء الخلق.»1

اما در مواردی که اولیای دین خواسته اند از تعالی معنوی و کمال روحانی سخن بگویند و افراد جامعه را به ارزش های عالی انسانی متوجه کنند، از مکارم اخلاق نام برده اند و آن را در کنار محاسن اخلاق آورده اند و گام نهایی هدف انبیا و اولیای الهی شمرده اند.

اولیای دین به پیروان خود می فهماندند که هدف عالی رهبران ادیان الهی، از جمله اسلام، تنها این نیست که مردم را با اخلاق خوب اجتماعی آشنا سازند و تربیت کنند، بلکه علاوه بر آن می خواهند آنان را با سجایای عالی انسانی پرورش دهند و از مزایای کرامت و انسانیت برخوردارشان نمایند. به همین دلیل رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «بعثت لاتمّم مکارم اخلاق»;2 یعنی به منظور رسیدن به مکارم اخلاق، به پیامبری مبعوث شدم. چگونگی رسیدن به این مقام رفیع و بلند را می توان در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) جستوجو کرد، آن جا که می فرمایند: «ذلّلوا اخلاقکم بالمحاسن و قودوها الی المکارم»;3یعنی اخلاق خود را در آغاز با صفات حمیده و محاسن اخلاق رام کنید و سپس آن را به سوی مکارم اخلاق و سجایای عالی و ملکات نفسانی انسانی سوق دهید.

بنابراین، گام اول در اخلاق رعایت محاسن اخلاقی است. برای دست یابی به گام دوم، یعنی مکارم اخلاق، باید گام اول را با موفقیت سپری کرد.

محاسن اخلاق مایه بهزیستی و موجب تحکیم روابط اجتماعی است. محاسن اخلاق مردم را به ادب و احترام متقابل وامی دارد و در جامعه مهر و محبت ایجاد می کند. دست یابی به محاسن اخلاق کم و بیش برای همه افراد میسّر است و همه می توانند با تمرین و مراقبت های لازم، دیر یا زود خویشتن را به اخلاق خوب اجتماعی متخلّق سازند، با مردم به گرمی برخورد کنند، وظایف خویش را به شایستگی انجام دهند و از نتایج مفید و ثمربخش آن بهره مند گردند.

مکارم اخلاق آن دسته از صفاتی است که در مرتبه بالاتری قرار دارد و به انسان تعالی معنوی عطا می کند و تمایلات عالی انسان را از قوه به فعلیت درمی آورد. تنها کسانی می توانند به کرایم اخلاق متخلّق شوند که از محاسن اخلاقی عبور، و بر هوای نفس خود غلبه کرده، به خواهش های غیرانسانی خویش پشت پا زده و خویشتن را از اسارت آزاد نموده باشند. پس، محاسن اخلاق برای تأمین حیات بشری و زندگی مادی است و مکارم اخلاق برای احیای جنبه انسانی و تکمیل جهات معنوی.

«برخی در تعریف محاسن اخلاق گفته اند: آن قسم خلق و خویی که در شرع مقدس، ممدوح شناخته شده و با غرایز حیوانی و تمایلات نفسانی هماهنگ است، یا لااقل با آنها تضادی ندارد، حسن خلق است و در تعریف مکارم الاخلاق گفته شده: آن قسم خلقیات عالی و رفیعی که اگر کسی بخواهد انجام دهد یا باید با هوای نفس خود و کشتن غرایز خویش بجنگد و در جهت مخالف آنها قدم بردارد یا لااقل باید نداری آنها را نادیده انگارد.

محاسن اخلاق با تمایلات نفسانی هم آهنگ است، امّا مکارم اخلاق در نقطه‌ مقابل غرایز است. انسانی که تعالی یافته و متصف به مکارم اخلاق شده است، در معرض این است که فخر فروشی کند و با این فخر فروشی از جهت الهی خارج گردد. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ از خداوند کرامت‌های اخلاقی و اخلاق بزرگوارانه را درخواست می‌کند و از خداوند می‌خواهد که دچار آفت فخرفروشی نگردد. چون مرز بین این دو دقیق است، تنها با توفیق و دستگیری خداوند است که انسان می‌تواند مرزها را بشناسد و از حد خویش خارج نشود.

---------------

1ـ مستدرک الوسایل، ج ۲، ص ۸۳.

2و3ـ فیض کاشانی، محجهٔ البیضاء، ج ۴، ص ۱۲۱/ ص ۱۲۲.