آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

درآمدی بر واژه رسول و نبی (ص)درقرآن

شاید از نگاه دیگر بتوان یک تقسم بندی دیگر نمود که در آنجارابطه بین « رسول ونبی » را عموم  و خصوص من وجـه دانست . یعنی بعضی از انبیاء ؛  رسول باشند وبعضی خیر و بعضی از رسولان ؛ نبی باشند وبعضی خیر . در مورد وجه اول قبل ازاین بیان شد که بعضی ازانبیاء به مقام و مرتبت رسالت می رسند و بعضی نمی رسند که معمولا انبیاء تبلیغی می باشند . اما در مورد وجه دوم بانگاه به بعضی از آیات مبارکه قرآن کریم می توان رسولان را به دو دسته تقسیم نمود یک دسته کسانی که مستقیما از طریق وحی به نبوت برگزیده شده اند. یعنی اول نبی اند وبعد به مقام رسالت منصوب می گردند که ما دراینجا به آنها « رسولان خاص » می گویم و یک دسته دیگر هم رسولانی اند که گرچه گزینش مخصوص نشده اند اما دارای پیام الهـی اند . چه این پیام را از طریق  الهام ؛ دیدن رویاء ؛ شهود باطنی ؛ شنیدن حدیث از فرشته و چه دریافت عقلی ویا فهم ودرک از کتاب الهی وسنت انبیاء بدست آورده باشند .دارای رسالت رسولان اند که ما این گروه را «‌رسولان عـام » می گویـم .

 در مورد اثبات گروه نخست که جای بحثی نیست وهمه پذیرفته اندکه برخی از انبیاء به مقام رسالت نائل آمده اند وبعضی خیر . اما در مورد گروه دوم می توان به آیات وموارد زیرا شاره نمود.  

1-قرآ ن کریم  در سوره مبارکه نحل آیه 36  می فرماید « میان هر امتی ‹ رسولی› را بر انگیختیم که خدا را بپرستند واز طغیانگــری کناره گیری کنند .

     حضرت علامه طباطبائی(ره) در تفسیر المیزان در ذیل این آیه می فرماید : این آیه اشاره دارد به اینکه مساله بعثت رسول امری است که اختصاص به امتی ندارد . بلکه سنتی است که برای تمام مردم وهمه اقوام جریان می یابدوملاکش هم احتیاج است . وخداوند به حاجت بندگان خود واقف است همچنانکه در آیه ( کذلک فعل الذین من قبلهم ) بطور اجمال به عمومیت بعث رسول اشاره نمود([1])

        همچنین ایشان در ذیل آیه 47 سوره مبارکه یونس می فرماید: این آیه شریفه از دو قضاء الهی خبر می دهد که یکی اینکه ‹ هر امتی از امت ها رسولی دارد که حامل رسالت وپیامهای خدای متعال به سوی ایشان است و مامور است آن پیامها را به آنان ابلاغ نماید و قضاء دوم 000000000.([2])

یک سوال اساسی که در اینجا مطرح می گردد این است که اگر ارسال رسولان حق بخاطر احتیاج مردم بوده است آیا این احتیاج به گذشته تعلق داشته است وآیندگان این احتیاج را ندارند و یا احتیاج به رسالت رسولان  و نشان دادن طریق صحیح هدایت در هرزمانی وجود دارد ،

 ودیگر اینکه در این آیه مبارکه آمده است که‹ هر امتی› به رسول احتیاج دارد آ یا منظور از هر امتی فقط امتهای پیشین بوده است وشامل امتهای آینده نمی گردد ،‌ پس اگر احتیاج به هدایت همچنان باقی است ویا مقصود از ‹ هر امتی›‌امتهای آینده را هم در برمی گیرد باید پذیرفت که رسولانی هم باشند که این عمل را انجام دهند و با توجه به اینکه رسولان خاص که یکی از ویژگیهایشان ‹ نبوت › بود ختم گردید است پس باید اذعان نمود که رسولان عام وجود دارند .

2-  قرآن کریم در آیه 165 سوره مبارکه نساء می فرماید :

« رسولانی را فرستاد که نیکان را ‹‌برحمت الهی ›‌بشارت دهند وبدان را ‹ از قهر وعذاب حق ›‌بترسانند تا آنکه پس از فرستادن این همه رسولان مردم رابر خداوند حجتــی نباشد 0000

  این آ یه مشتمل بر اتمام حجت ای است که از سوی رسولان الهی صورت میگیرد وحضرت علامه طباطبائی (ره ) در ذیل آیه 213 سوره مبارکه بقره ؛ اتمام حجت را وجه تمایز رسولان از انبیاء گرفته است . ([3]) با توجه به معنای « اتمام حجت » که باید امر بگونه ای باشد که تمام  زوایایش برای مخاطب روشن گردد تا  در او جای هیچ شک وشبهه ای در حق بودن وصحیح بودن یک  امور نماند.

و حال سوال این است که آیا وجود مبارک رسولان خاص که در یک مقطع از زمان زندگی  می فرمودند . و در همان زمان هم ؛ همه مردم نمی توانستن به آنها دسترسی پیدا کنند ؛می تو.انند برای آیندگان در تمام زمانها ومکانها و اوضاع واحوال خاص حاضر باشند تا بر مردم اتمام حجت گردد . شاید بگوئید که کلامشان و سنت ورفتارشان  به مردم رسیده است و توجه به آنها باعث میگردد که در همه اوضاع واحوال برای مردم حجت تمام گردد بگونه ای که خداوند بتواند در برابر اعتراض آنها که برای ما رسولی نیامد تا راه هدایت وسعادت بیابیم احتجاج نماید  می دانیم که خداوند هم  قرآن کریم رابه عنوان اتمام حجت کننده معرفی می نمود .  و از این گذشته اگر فرضا هم پذیرفته شود که کلام خداوندو رسولان می تواند به تنهائی  حجت  باشند ؛ با توجه به تشتت آرا در مورد مطابقتآن کلام با مصادیق بوجود آمده این رسالت برای همگان  بطور مساوی  جلوه نمی نماید  ، زیرا که هرکسی می تواند از بخشی از کتاب وسنت تمسک خوید ووظیفه خود را از آن برداشت نماید .

3- درآیه 157 سوره مبارکه اعراف می فرماید :

« همان کسانی که آن ‹ رسول ؛ پیغمبر ؛ درس ناخوانده ؛ را  000  پیروی کرده اند آنها خودشان رستگارانند . »

در این آیه پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله ) را با سه صفت ‹ رسول ؛ نبی ؛ امی ؛ › مورد تعریف قرار داده است . که تعریف به  سه ویژگی  است که مصداق پیامبر اکرم را به خوبی در بین انبیاء و رسولان مشخص مینماید ،

 اما نکته ای که در این آیه مبارکه مورد نظر قرار می گیرد این است که برای تعریف پیغمبر سه قید آورده است  و  مصداق را ضیق نموده است . رسول را اختصاص داده است به رسولانی که‹ نبی›  بوده اند . و از همین جا  وجه تمایز  رسولانی که نبی بوده ندبا رسولانی که نبی نبوده اند مشخص می نماید .و از ورود رسولانی که نبی نبوده اند در تعریف جلوگیری می نماید.

  بنابر این از این آیه می توان چنین برداشت نمود  که برخی از رسولانند که نبی نبوداند واین همان رسولان عام میباشند  و با آوردن کلمه ‹امی› تعریف را خاص حضرت رسول قرار می دهد و بدین طریق کلیه رسولانی که نبی هم بوده اند از تعریف خارج می سازد بنابراین این یک تعریف جامع و مانع می باشد .

 مخصوصاکه این آیه برای معرفی پیامبر در تورات و انجیل و در نزدیهودیان ومسیحیانی است که ممکن است با رسولان و انبیاء زیادی که دارای یکی از این اوصاف باشند روبرو بوده اند.

و همچنین شاید بتوان از آیه 51 سوره مبارکه مریم که در وصف حضرت موسی (ع)آمده است هم همین معنا رابرداشت نمودو یا هر جا که کلمه رسول ونبی همراه آمده است از بکار بردن کلمه رسول در کنار نبی همین معنا افاده نماید و مقصود از رسولان همان معنای عام آنها باشد مثلا آیه 51 سوره مبارکه حــج که می فرماید: «پیش از تو رسولی یا پیغمبری را نفرستادیم مگر آنکه وقتی کتاب ما را قرائت می نمودند شیطان در قرائت آنها مداخله کرد »

 4-در آیه 40 سوره مبارکه احزاب می فرماید:

« محمد (ص) پدر هیچ یک از مردان شما نیست لیکن او رسول خدا وخاتم النبیین است 00000 »

 حضرت علامه طباطبایی (ره ) در ذیل این آیه می فرماید : رسول عبارت از کسی که حامل رسالتی ازسوی خدا تعالی به سوی مردم است و نبی آن کسی است که حامل خبری از غیب باشد وآن خبری غیب عبارت است از دین وحقایق آن و لازمه این حرف این است که وقتی نبوتی بعداز رسول خدا (ص) نباشد رسالتی هم نخواهد بود . چون رسالت خود یکی از اخبار وابنای غیب است ووقتی بنا باشد ابنای غیب منقطع شود دیگر نبوتی ونبی نباشد قهرا رسالتی هم نخواهد بود. ([4])

شهید مطهری در خاتمیت می فرماید.

یکی از شبهه های که بعضی از اهل بدع گرفته اند این است که قرآن کریم « خاتم النبیین » فرموده اند و نگفته اند که «خاتم الرسل » پس ( پیامبر اسلام ) خاتم انبیاء است نه خاتم الرسل و بعد از آن ‹ نبی › نخواهد آمد ولی رسول چطور ؟ می گویند چه مانعی داردکه رسول بیاید،

ایشان در جای دیگر می فرماید : آنجور نیست که بعضی از پیغمبران نبی باشند و بعضی رسول ؛ هر پیغمبری نبی است . منتها انبیاء از آن حهت که ازناحیه خدا فرستاده شده بودند به آنها رسول هم گفته شده است  همانگونه که به غیر آنها هم رسول گفته شده است . پس کلمه « خاتم النبیین » خاتم الرسل بدین معنی که خاتم رسولانی که برای دعوت بشر آمده اند ( رسولان خاص) نیز هست .  اما اگر مقصود  از رسول ؛ (رسول به معنای دیگر باشد { مثلا آن رسولانی که برای هلاکت قوم ‹لوط› آمدند}  ؛ خیر  خاتم یک چنین رسولی نیست ، و همچنین در جای دیگر  علت ختم نبوت؛ را ظهور علم ودانش وتمدنی که بتواند ارث الهی خود را حفظ کند میداند . کار مفسرین را همان کار انبیای گذشته در تبلیغ شرایع می داند ([5])

و از همین روست که گفته اند  علماء امت پیامبر خاتم ، از انبیاء بنی اسرائیل افضل است زیرا که این علما کار ورسالت رسولان گذشته را انجام میدهند([6])

   بنابراین می توان گفت که :  شهید مطهری معتقد ند که رسولان خاص همراه با ختم نبوت  ختم گردید ه اما رسولان دیگر خیر و رسولان عام می تواند یکی از آن موارد ی باشد که ایشان معتقد به ختم آن نبوده

   امایک نکته ای که می بایست در این آیه مبارکه  مورد توجه قرارگیرد. این است که چرا خاتمیت را برای رسول نیاورد ونفرمود  خاتم الانبیاء والمرسلین ورسول  رااز خاتمیت مستثنی کرد.  آیا نمی تو.ان این را یک عنایت خاص گرفت که می خواهد بیان فرمایدکه گرچه رسولان خاص همراه با ختم نبوت پایان یافته اند اما رسول و رسالت به معنای عام خود که  دارای رسالت اتمام حجت است ادامه دارد واین گروه ختم نگردیده اند .  حتی دراحادیثی مانند حدیث منزلت ویا سخنان حضرت علی (ع) در بالای بدن  مبارک  پیامبر گرامی اسلام؛([7]) هم خبری از اتمام رسالت و رسول نداریم ودر آنجا هم پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) ختم نبوت را مورد عنایت قرار میدهند

با این اوصاف که بیان شده که رسولان عام باید در تمام زمانها ومکانهاواوضاع و احوال وشرایط وجود داشته باشند تا اتمام حجت صورت گیرد مصادیق این رسولان بسیار زیاد خواهد شد . و جای این شبهه خواهد بود که آیا این رسولان در تمام زمانها ومکانها هستند مثلا شخصی که در یکی از نقاط دور افتاد زندگی می کند و کمترین امکانات ارتباطات را با جهان خارج ندارد .

  در مورد تعداد رسولان عام باید گفت :که درست است با این وصف باید تعداد زیادی از این رسولان باشند . البته مفهوم رسول هم این گستردگی را در خود دارد . به طوری که تنها شامل رسولانی که امر هدایت بشر را بر عهده دارند می شود شامل هر شخص و یا گروهی که حامل یک کلام وپیام ورفتار وهنرو000 هم میگردد . و در قرآن کریم هم می بینیم که این واژه علاوه براین که برای انبیاء بکار برده است برای غیر آنها از جمله فرشتگان و باد و 000 بکار برده است .

  اما اینکه در تمام زمانها ومکانها باید باشند هم درست است اما لازم نیست که آن رسول شخصی باشد بلکه عقل وفطرت افراد هم می تواند در بسیاری از موارد بجای رسول عمل نماید و دریافتهای او برای اشخاص حجت است و اگر شخصی بر طبق آن دریافتها عمل ننماید مواخذه می گردد چنانچه در حدیث داریم که (( عقل خود یک حجت باطن است همانطور که رسولان بشری یک حجت ظاهر می باشند ([8])

       «« رسالــت رســولان عـا م»»     

در باب رسالت این رسولان می توان گفت که رسالت آنها مانند رسالت رسولان خاص است الا اینکه این گروه برگزیده  نیستند و اخبار واطلاعات خود را ازطریق غیر از وحی بدست می آورند و در اینجا اشارهای به  رسالت این گروه خواهیم نمود .

اما در باب چگونگی ارائه این رسالت می توان اشاره نمود که این گروه بیشتر با خودسازی و آراستن خود به معرف دین این وظیفه را انجام می دهند ،

می دانیم که قرآن کریم یکی از وجوه فلسفه خلقت انسان در سوره الذاریات آیه 56 می فرماید ‹ ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای عبادت. بنابراین بر طبق این آیه کریمه کمال نهایی انسان عبودیت وبندگی خداوند است که انسان را برا رسیدن به این مقام آفریده است ،

و در معانی عبودیت این معنا که انسان متخلق به اخلاق الله گردد و رنگ خدائی را بپذیرد  دلنشین تر است چنانچه در آیه 138 سوره مبارکه بقره می فرماید:

        « صبغه الله و من احسن من الله صبغه ونحن له عابدون »  (درترجمه این آیه در تفسیر المیزان آمده است که :‹ بگوئید رنگ خدائی بخود می گیریم و چه رنگی بهتر از رنگ خداست و ماتنها او را عبادت می کنیم ،)

   بنابر این عبد کسی است که در صفات وخصوصیات اخلاقی ورفتاری ر نگ خدای را به خود گیرد و همچنین در آداب و رفتار خود تابع دستورات واوامر الهی باشد ،بگونه ای که انسان هر گاه با این افراد برخورد می کند خدا را در رفتار وکردار آنها مشاهد می نماید بعبارت دیگر این افراد انسانهای خدانما و اولیاء الله و انسان کامل می باشند

و شاید به همین خاطر است که خداوند رسولش را در جای جای قرآن با واژه ( عبد بندة ) یاد می کند،

و در سوره الذاریات این مقام را برای همه انسانها و اجنه می داند ، البته که این موقعیت  تشکیکی است  ودر مرتبه اعلی و شدید آن بنا به فرموده قرآن کریم حضرت رسول اکرم  است و دیگرا ن بنا به توان و استعداد خود با شدت وضعف در راه می باشند و جالب است که خداوند هم در آیات متعدد قرآن کریمش و غایت و غرض از ارسال رسولان و انزال کتب وتشریع شارع مقدس را بخاطر هدایت انسان می داند ، و اصل در راه بودن  است و هر کسی به هر اندازه با توجه که کلیه شرایط و اوضاع واحوالش به هر مرحله که رسیده   اگر متناسب با آن استعدادها باشد برایش بهره ای از مقام وموقعیت عبودیت خوا هد بود،

اما آنچه ما از این بحث می خواهیم استفاده کنیم این است که پیامبر اکرم ’که دارای مقام اعلی عبودیت اند و  در عین حال رسول مکرم اسلام نیزمی باشند؛ رسالتش رامی توان ابلاغ همین مقام عبودیتش دانست  چنانچه این امر از ذکری که در تشهد نماز می آوریم استفاده می کنیم  ،زیرا  ما در آنجا وصف رسول  را همراه با وصف بندگی می آوریم و با توجه به تقدم وتاخر این دوذکر’ می توان این نتیجه را گرفت که پیامبر مکرم (ص) در عین حال که دارای مقام بلند بندگی است‌یک وظیفه مهم دیگر هم داشت وآن اینکه این مقام را و طریقه رسیدن به این مقام را به دیگران برساند و بعبارت دیگر او رسول مقام بندگی خود بود

و از همینجا می توان استفاده نمود که رسولان عام هم به هر اندازه که به این مقام دست یافته باشند رسولات رساند همان مقام را دارند ، وبعبارت دیگر آنها اول به این مقام بندگی مزین می گردند و در خودشان به منصه ظهور می رسانند وبعد در جهت تبلیغ و ارائه آن همت گمارند ،

 و در صورت ارائه و تبلیغ در مکانها  و زمانها وو احوالات مختلف برای افراد وانسانهای واقع در آن شرایط  اتمام حجت می گردد و خداوند می تواند بواسطه این رسولان عام بر انسانها در تمام دوره ها  احتجاج کند که شما چرا اینگونه نبودید و یا این عمل شایسته را انجام نداداید ویا آن عمل ناشایسته را انجام داده اید مثل مومن آل فرعون که در قوم خود (گرچه نه نبی بود ونه رسول برگزیده) عملش مورد تقدیر قرار گرفت و انتظار بود که دیگران از او تبعیت میکردند

در آخر یاد آوری این نکته خالی از لطف نیست که اگر وجه تمایز رسولان وانبیاء را فقط وجه اتمام حجت  بدانیم و وجه تبلیغی ارادی آنها رامد نظر قرار ندهیم  در نسبت بین رسول ونبی باید قائل به این شویم که همه انبیاء  بخاطر اینکه دارای مقام بندگی هستند و حضورشان در ملاء عام باعث اتمام حجت میگردد در سلک رسولان قرار دهیم ،پس باید در تمایز رسول ونبی وجه تبیلغ ارادی  ( مامور بودن به تبلیغ و قصد انجام آن ) را مد نظر قرار دهیم که بااین وصف گرچه انبیاء بخاطر داشتن مقام بندگی حضورشان و عملکردشان باعث اتمام حجت می گردد ولی چون مامور به آن نبوده اند ویا قصد انجام آن را نداشته اند از حوزه رسولان خارج می گردند.

کلامی از حضرت پیر غریب

علی که ما می گوییم ، دیگران نمی شناسند . علی قمه زن و علی رمه زن و علی اهل وافور و اهل کلک علی ما نیست آن علی مبارک خودشان باشد .علی ما مال پر منال است مال عارفان است مال عالمان است مال کسانی است که به نفس عمل حرکت کرده اند مال کسانی که صدیقند ، صادقاند ،درست کارند درست گفتارند، با نمازند ، با روزه اند با ذکرند ، با فکرند ، با عبادتند با تزکیه نفسند ، با ریاضتند و مبارزه با نفس می کنند . امیر مومنان . علی مال مومنان است درسته علی مال همه است عیسوی و کلیمی و همه ولی علی ...

کلامی از حضرت پیر غریب

...من از خواهرانم انتظارم این است که همانطور که امشب نهایت ادب و نزاکت و سکوت  شد نه تنها در خانقاه بلکه در منزل در بازار در محل کار و در محل های دیگر علاوه بر اینکه خودتان به نهایت درجه رعایت می کنید دیگرا ن را هم نصیحت و ارشاد کنید . ما نیامدیم فقط برای چهار نفر و پنج نفر. دوست داریم تمام دنیا مثل انبیا و اولیا خاص خدا باشند

چون خداوند می فرماید کسانی که به صفات عالیه نائل شدند ( فتبارک الله احسن الخالقین ) . خداوند به یک خانم آرایش کرده بی حجاب نمی گوید بلکه به کسانی که به مقام عالیه می رسند می گوید . بنده ای که صفات خداوند را داشته باشد و

درخواست ارائه نظر

به نظر شما وجه تمایز اولیا الهی و انسان های کامل با افراد عادی چیست ؟  

چه چیزی ایشان را به مقام می رساند و چه چیزی مانع رسیدن عوام به مقام می شود ؟  

چرا بشر با علم به اینکه کمال خوب است اما به دنبال آن نیستیم؟

کلامی از حضرت پیر غریب

 

طریقت ما ارائه دهنده عرفانی مترقی و عاشقانه به دور از خرافات با زهد و تقوی الهی است