یکی از وادی هایی که عموم سالکان در طی طریق نور و معرفت باید از آن عبور نمایند و البته چند صباحی در آن بیاسایند وادی زیبا و عجیب ( فنا فی شیخ ) است . در کم و کیف دسترسی به این وادی و ویژگی های آن عموما عرفا و واصلان قلم فرسایی های زیادی کرده اند و سالکان نیز به طبع احوالات خود برداشت های متنوعی از آن دارند .
اما با نگاهی به اهداف غایی سلوک و طریقت و اینکه سالک برای چه هدفی در مراقبه و جهاد است به نکاتی جالب برخورد کردم که ماحصل آن را به شما عزیزان تقدیم می نمایم :
معمولا سالک و طالب فردی است که مدتی به هر دلیلی از مسیر اصلی وصال و کمال به دور بوده است و نفس و باطنش در غبار فراموشی ها زنگار هایی از اباطیل به خود گرفته است . پیر یا شیخ همان میدان مغناطیسی و جاذبه والاست که وجود سالک و طالب را به سوی خود می کشاند تا او را بیدار و در مسیر مترقی کمال رهنمون باشد . به هر میزان که سالک بتواند خود را در میدان جاذبه و کشش شیخ و پیر قرار دهد ، دسترسی و وصول او به وادی فنا فی شیخ نیز محتمل تر است . به عبارت دیگر سالکی فنا فی شیخ است که بتواند خلق و خو ، اندیشه و رفتار خود را با اندیشه و رفتار پیر قرین نماید و آنگونه بیاندیشد که پیر می اندیشد . آنگونه عمل کند که پیر عمل می کند و آنگونه باشد که پیر هست . و..
این از ویژگی های کم نظیر طریقت است که مراحل آن از ظواهر کلام به دور است و نشانه سالک راه رفته ، عمل است نه تظاهر .
پس هر کس که نزدیکتر و مقرب تر است ، باید اعمال و اندیشه او بیشتر تداعی کننده اعمال و اندیشه پیر باشد
آری شخصی فنا فی شیخ است که از فکر و اندیشه باطل و نفسانی دوران جاهلیتش چیزی نمانده باشد .