آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

سیمرغ عطار/منطق الطیر

 یکی از توصیه های مدام حضرت پیر غریب حاج سید علی اشرف صادقی به مریدان ُ خواندن و تدبر منطق الطیر عطار بود تا متوجه مخاطرات سلوک و همچنین ضروریات و الزامات آن باشند . به همین دلیل در اینجا اشاره مختصری می شود. امید است برادران و خواهران علاقمند به این دستور حضرت پیر جامه عمل بپوشانند  

واژه سیمرغ از مرغو سئنه اوستایی گرفته شده و معنای لغوی آن مرغ آهنین است. چه آنکه سئن در زبان اوستایی به معنای آهن است و آهن، خود ساده شده این واژه است! در خراسان آهن را آسِن تلفظ می کنند و همین واژه در زبان سیستانی آهِن و در زبان انگلیسی آیرِن است.
بنابراین سیمرغ ، مرغ آهنین است.

در آغاز، مرغان جهان مجمعی تشکیل می دهند و قصد می کنند تا به سوی زندگی بهتر، در پناه پادشاهی  بزرگ و قدرتمند، سفری دراز را آغاز کنند.در واقع، منظور از مرغان، همان افرادی هستند که می خواهند از قید  و بندها رها شوند،  و در یک کلام، منظور از مرغان، رهروان طریقت هستند.در این مسیر، هدهد به عنوان پیر و راهنما، دیگران را برای رسیدن به پادشاه بزرگ راهنمایی می کند:

هست ما را پادشاهی بی خلاف     در پس ِ کوهی که هست آن کوهِ قاف


نام  او  سیمرغ  ،  سلطان طیور      او  به  ما  نزدیک   و   ما   زو   دور دور

سیمرغ، همان حقیقت مطلق یعنی خداست. تلاش رهروان، در این است که با طی مراحلی(همان 7 وادی عشق) به این حقیقت مطلق یعنی خدا دست یابند و مرغان نیز، تلاش می کنند تا با طی 7 وادی ، به سیمرغ برسند

 عطار در شرح این سخن آورده است :

 من زبان و نطق مرغان سر به سر     با تو گفتم فهم کن ای بی خبر


در   میان   سالکان   مرغان   درند      کز قفس پیش از اجل بر می پرند

 از هزاران مرغ راه، پس از طی سختی ها و مسیرهای طولانی، تنها سی مرغ می توانند به سیمرغ (یعنی حقیقت مطلق) دست یابند
منظور عطار نیشابور از این پایان داستان ، این است که حقیقت، در درون هر انسان وجود دارد و  این سخن در زینه بالاتر یعنی آنکه خدا در درون ماست! کافی است آن را بجوییم تا بیابیم : 

چون نگه کردند آن سی مرغ زود     بی شک آن سی مرغ این سیمرغ بود


خویش  را  دیدند   سیمرغ   تمام     بود   خود   سیمرغ   سی مرغ   مدام


در  تحیر  جمله  سرگردان  شدند     باز   از   نوعی   دگر   حیران   شدند

......

چون شوی در کار حق مرغ تمام     تو  نمانی  ،   حق    بماند    والسلام!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد