آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

چرا پیر غریب است ؟

غریب از واژه غربت و به معنی و مفهوم کسی است که در غربت و یا دیاری باشد که اهل آن دیار او را نشناسند

اما مگر حضرت پیر از دیار ما نبود و مگر ما او را نمی شناختیم ؟

جواب منفی است . نه از دیار ما بود و نه او را می شناختیم .

او از دیار عاشقی بود و ما از دیار نفس و شناخت به معنی دانستن مشخصات شناسنامه ای ایشان مد نظر نیست بلکه معرفت به ابعاد وجودی و اندیشه ای حضرتش مقصود است که تا هنوز هم بسیاری از ما به ژرفای اندیشه متعالی و ابعاد نامتناهی ذات ایشان واقف نشدیم و ( هر کسی از ظن خود شد یار ایشان ) .

حتما به یاد دارید و به یاد داریم که چقدر فریاد ( هل من ناصر ینصرنی ) سر می دادند ، چقدر از سر اخلاص فریاد می زدند ( بابا به خدا من شریعتی هستم و طریقت بدون شریعت را بیخود می دانم ) چقدر فریاد زدند ( بابا امر به معروف و نهی از منکر کنید ) و...

اما ما و همه کسانی که می شنیدیم – البته نمی شنیدیم – فقط نظاره گر بودیم و دل هایمان تحمل و توان پذیرش این همه زلال اندیشه را نداشت . شاید به ظاهر می پذیرفتیم ، اما با اعمالمان خلاف آن را ثابت می کردیم . او را از جنس خودمان می پنداشتیم در حالیکه ایشان از زمره اولیای الهی بودند که در میان خلق بودند ولی دل با خالق داشتند و صرفا حسب وظیفه با ما و به منظور ارشاد و دستگیری معاشرت می فرمود .

و این یعنی فراهم کردن زمینه غربت ایشان . اینکه حرف ایشان را نمی فهمیدیم و یا اگر می فهمیدیم توان انجامش را نداشتیم یعنی نشناختن حضرتش . یعنی حاج سید علی اشرف در میان ما غریب بود

اینکه علیرغم علم به ناتوانی و نادانی و سرکشی نفسمان در برابر دریای آرام تواضع و اخلاصش به اجتهاد می پرداختیم ، نشانه غریب بودن ایشان نیست ؟

اینکه از همه اندیشه های ناب و ولایی ایشان فقط دف و سما را گرفتیم و به ابعاد نامتناهی و انسان ساز دستوراتش نمی اندیشیم یعنی او را به غربت کشاندیم .

آیا اندیشیده ایم هدف حضرتش از این همه رنج و تعبی که به جان خرید چه بود ؟

آیا باور داریم فقط برای کمال ما و آزادی ما تلاش کرد ؟ اگر اینگونه است چرا خودمان نیز همتی نمی کنیم ؟

برای انتشار و تجلی  اندیشه های ناب و برگرفته از شریعت محمدی و طریق علوی ایشان  در میان جامعه و حتی خانواده خودمان چه کرده ایم ؟

مگر نفرمود : بابا با اعمالتان تبلیغ بکنید ؟

مگر نفرمودند : درویشی یعنی در خویشی ؟

مگر نفرمودند : عشق ، محبت و خدمت ؟

مگر نفرمودند : عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست ؟

مگر نفرمودند : بابا بیایید از آنچه که نزد من است بهره ببرید تا با خودم آن را نبرم ؟ آیا بهره ای گرفتیم ؟ آیا بهره ای می بریم ؟

بیاییم برای جبران این همه محنتی که به حضرتش تحمیل کردیم وبرای جبران قدرناشناسی هایمان قدری به خود بیاییم و به سلوک توام با عشق بپردازیم تا درهای مهر و محبت به روی ما گشوده شود و در فردای محشر شرمنده ایشان و اجداد طاهرینش نباشیم ؟

و فراموش نکنیم که هنوز هم دیر نیست زیرا به فرمایش حضرتش : حیات و ممات اولیا یکی است و ایشان ( حی ) است و ذاتش ما را نظاره گر و...

نظرات 4 + ارسال نظر
نجم یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ب.ظ

باسلام و خسته نباشید مطلبی که نوشته بودید عالی بود چندین بار خواندم دمتان گرم اجرتان باپیر غریب.

وحید دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ق.ظ

سلام .
ای پیر من شرمنده هستم که نتوانسته ام مرید خوبی باشم ولی قسم می خورم نام نیک شما را خراب نکنم

ریحانه چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:59 ب.ظ


باسلام فراوان و خسته نباشیدخدمت شما برادر عزیز که بدنبال عشقی فراوان به پیری بزرگ و عظیم وبرای شناساندن این دریای بیکران تلاش میکنی عشقت مستدام اما ای عزیز پیرمان از بعد زمان و مکان فراتر بود غوث زمانی که این دنیا برایش تنگ بود او خدای عشق بودخدای محبت و وصل کردن لا در کارش نبود پیر غریب ما اگر غریب بود خودش خواست که من وشما وخیلی از برادران و خواهران این قطب زمان را نشناسیم وعلتش نیز عشق و محبت کامل ایشان به تمامی افریده های هستی بود تا انجایی که هرجنبنده ای را از راه نفسش هدایت مینمودندبارها فرموده اند که به من بگویید پیر غریب شایددر همین غریبی ایشان حرکتی باشد برای ما. زیباست اینگونه به خود نهیب بزنیم که چه کردیم نه برای ایشان برای خودمان زیرا ایشان به چیزی نیاز نداشتند و اگر غیر از این فکرکنیم باز هم پیر مان را نشناخته ایم اقتدار و حکمت های این پدروارسته و عظیم به قدری عمیق است که در بعد فکری و معنویت سالکین راهش نمی گنجد باشد که در راهش مستدام و پابرجا باشیم

سلام .
ضمن تشکر از اظهار نظر عاشقانه شما . به نظرم با توجه به اینکه انسان های کامل همانگونه که اشاره کرده اید محدودیت و نعوذبالله خساستی ندارند و پیر ما هم قطعا کامل هستند پس نمی توان پذیرفت که ایشان خودشان خواستند ما او را نشناسیم . بلکه معتقدم اصلا خودش را به ما نشان داد تا او را بشناسیم و به جهان عشق ایمان بیاوریم . اما چون ظرفیت و استعداد شناخت ایشان را نداشتیم و او را نمی فهمیدیم فرمودند به من بگویید پیر غریب .
مگر یادتان نیست می فرمود : آیینه فروش شهر کورانم

خاتم چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:13 ق.ظ

خوشا به عشق عاشقان دل سوخته که مباحثه ی زیبایی دارند به نظر من هر دو بحث صحیح است ریحانه خانم از حالت حیات فیزیکی حضرت پیر سخن می گویید و برادر عزیزمان از پیر در زمان حال سخن می گویند(زمان که پیر در میان ما حضور فیزیکی ندارند) پس بر ما شاگردان واجب است که دیگر پیرمان را غریبانه . ...................

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد