جانم اگر جامم دهی
جام شراب ناب حق
مستی صد افزونم کنی
ای صادقی سلطان حق
چشمم به خاک پای تو
جانم فدای راه تو
ای ساقی بیدار مست
هم باده و هم جام تو
ای شاهد بیدار مست
دستی فشان بیمار هست
چرخی زنم بر آستان
تا باده اندر جام هست
سروده زیبای فوق را آقای ادهم ارسال کرده اند
ای سرو نگارمن
پیوسته به کام من
می ریزی و می نوشم
سرمست تویی یا من
سرمست خراباتم
دیوانه و شیداتم
از هر دو جهان یکدم
دیدار تو حاجاتم
ای شان نزول عشق
محراب حضور عشق
عالم به تو شیدا شد
ای سنگ صبور عشق