آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

آشنایی با پیر غریب. حاج سید علی اشرف صادقی

معرفی اندیشه های عرفانی بدون خرافه و زهد خشک

غزلی نغز از حضرت حاج سید علی اشرف صادقی

بازهم سحرم جذبه مستی به سر آفتاد

ناگه که عشق جوانی به شور و شرر افتاد

در مدح علی شاه ولی غلغله افتاد

این مدح همان لحظه مرا در نظر افتاد

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

آن روضه پر نور علی حیدر کرار

در جنت از او نور عظیمش شده انوار

گوئی که مسیحا نفسش بر من دلدار

دیده به در خانه پیر والاگوهر افتاد

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

آن شاه علی صاحب دیوان عدالت

بر تخت سلیمانی کند حکم ولایت

مطرب تو بزن ساز دگر جان به فدایت

شور و شعفم با دف و مستی به سر افتاد

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

شاهان به درگاه تواند ای شه دوران

شاها نظری کن تو بر این محفل یاران

این شیفتگان نغمه زنند با دل و با جان

از عرش معلا به همه کرَ و فَر افتاد

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

ای حیدر کرار تویی شیر خدا پاک و مطهر

هم زوج بتول عم رسول ساقی کوثر

لطفی تو بفرما بر این حلقه اطهر

ای وای بر آن کس که بر این دوده در افتاد

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

یا رب به حق عزت آن شاه شهیدان

جانا نظری کن تو بر این حال پریشان

از سلسله قادریم با دل و با جان

بیگانه که در جهل بود در خطر افتاد

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

امروز به او فخر کنند اهل هدایت

گل در چمن از بوی علی یافت طراوت

صادق که مرید تو شد ای شاه ولایت

این شعر مرا بار دگر در نظر افتاد

با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد

(یک دقیقه برای ما یک میلیارد ارزش دارد ) این جمله کوتاه بخشی از فرمایشات حضرت حاج سید علی اشرف صادقی می باشد . 


لطفا برداشت خودتان را بیان فرمایید 

میلاد حضرت فاطمه زهرا ( س ) مبارک


آب زنید راه را، اینکه نگار می‌رسد/ مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد ای آبروی آب و آیینه! امروزمان را به نام تو متبرک کرده‌ایم تا فردایمان را به برات تایید، اطمینان بخشی. ای فرزند باران!
در مقدم تو سرود رود جاری است و خورشید روزش را با اعتباری دیگر آغاز کرده است. تو آمدی و آفرینش دلیل خود را یافت و هم، تقوا اسوه حسنه ‌اش را در عالم امکان.
آبروی آب و آیینه سلام!
ای طلوع عشق دیرینه سلام!
ای تو معنای تمام خوب‌ها!
ای سرآغاز صف محبوب‌ها!
آمدی! فصل شکفتن می‌رسد
روزهای خوب بودن می‌رسد
ای که باران در سلامت تازه‌تر!
روح گل از عطر نامت تازه‌تر!
ای که کوثر با دلت آمیخته!
زندگی در جام هستی ریخته
عصمت از چشم تو جاری می‌شود
زندگی با تو بهاری می‌شود
ذهن باغ از عطر گل سرمست تر
غنچه در غنچه زمین یکدست تر
آفرینش از نگاهت جان گرفت!
عشق از ایمان تو فرمان گرفت!
ای نور، ای سرور، ای خیر کثیر، ریحانه نبی، دریای عصمت، دردانه صدف هستی، ای ماه دل افروز خلقت، ما چشم امید به درگاه مهر تو داریم و آرزومند آسودن در سایه‌سار لطف توایم. ای همه عشق، ای همه عقل ؛ ارادتمان دریاب.
بهزاد مرتضوی