آنچیزی که در حافظه تاریخ ماندگار است و می تواند سیر زندگی انسان ها را متاثر نماید ُ اندیشه است .
حضرت پیر غریب حاج سید علی اشرف صادقی به واسطه دف و سما در میان ما جاودانه نشده اند ُ بلکه اندیشه های متعالی و انسان ساز ایشان که منبعث از اسلام ناب بدون خرافه است می تواند و توانست ما و شما و دیگران را به سوی نور و معرفت رهنمون سازد .
ژرفنای اندیشه های ایشان فراتر از زمان و مکان به بشریت معاصر می نگرد و آدمی را محصور در دف و چنگ و سما صرفا نمی داند ُ ایشان انسان را سوار بر مرکب عشق و به سوی نور می خواستند و او را در صورتی که باطنا انسان باشد از همه هستی برتر می دیدند .
پس بیاییم حصار های تخیل و توهم را بشکنیم و با حبل المتین عشق ُ اندیشه های ایشان را از پس جمود فکرها بیرون بکشیم و خود و همه را از آن گوهرهای ناب بهره مند سازیم .
یکی از آفت های زندگی ماشینی امروزی ُ عدم تمرکز دقت و حواس است .ذهن مدام تنش و درگیری با خود و پیرامونش دارد و نتیجه آن گذار نا آگاهانه از طول زندگی است .
اماسالک به دلیل اتصال ذهنی و فکری به ذات هستی بخش و اینکه مدام خود را در محضر یار می بیند و می داند ُ هیچگاه اجازه نمی دهد ذهن و فکر و روح او به سیر بازار دنیا برود و از مقصد غافل بماند . لذا زندگی طریقتی مملو از تمرکز و حرکت بر مدار است .
خداوند ماجرای انحراف بلعم باعورا را به طور اشاره و سربسته در آیة 175 و 176 سورة اعراف ذکر کرده، در آیة 176 میفرماید:
«وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیهِ یلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ؛
و اگر میخواستیم مقام او (بلعم باعورا) را با این آیات و علوم و دانشها بالا میبردیم، امّا اجبار برخلاف سنّت ما است، او را به حال خود رها کردیم، و او به پستی گرایید و از هوای نفس پیروی کرد، مثل او همچون سگ (هار) است، اگر به او حمله کنی دهانش را باز و زبانش را بیرون میآورد، و اگر او را به حال خود واگذاری باز همین کار را میکند (گویی چنان تشنه دنیاپرستی است که هرگز سیراب نمیشود) این مَثَل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردند، این داستانها را (برای آنها) بازگو کن شاید بیندیشند و بیدار شوند.»
روزی از حضرت پیر پرسیدم ُ فدایت شوم چه کتابی بخوانم که بر معلوماتم افزوده شود ؟
فرمودند : بابا هرچند مطالعه کتاب ها لازم است و باید خوانده شود . اما از مطالعه کتاب خودت که همان روح و قلبت است غافل نشو .
دل بسته ام زیبا صنم ، جانم فدای جان او
من کی شوم قربان او ، جانم فدای جان او
هر عاشقی شیدا کند ، رسوای این دنیا کند
آهو شکن چشمان او ، جانم فدای جان او
این دلبر طناز من گربر دیدگانم پا نهد
دل باخته ام بر جان او ، جانم فدای جان او
بیهوده نیست دل باخته ام ، جانا چرا منعم کنید
من کشته رقصان او، جانم فدای جان او
شیرین تر از نقل و نبات ، این قامت رعنا ببین
افشان شود گیسان او، جانم فدای جان او
سر را نهادم در قدم ، با این تن بیماریم
در دام ابروان او ، جانم فدای جان او
صادق اگر خواهی شوی رسوای این هر دو جهان
غافل مشو از آن او ، جانم فدای جان او