(فارغ شده ام ز رنگ پرستی مردانه زقید آن برستم )
مطلبی که در این شعر زیبا قابل توجه است شکسته نفسی پیریست که در مقام غوثیه است ایشان آنچه را که می بایست سالک طَی کند و همت مردانه می خواهد از زبان خودشان می گویند مشابه بسیاری از اشعار دیگر خودشان و بسیاری از اشعار غوث اعظم قدس سره
وگر نه ولی مقام غوثیه از روز ازل از قید رنگ پرستی که همان دیدن ظاهر بدون اعراف به باطن و ذات آن ظاهر است آزاد و رهاست. ببینید چقدر این شعر به همان شعر حضرت غوث شباهت دارد:
شکر لله که نمردیم و رسیدیم به دوست
آفرین باد بر این همت مردانه ما
هر دو دقیقا از یک جایگاه گفته شده کوچکترین تفاوتی با هم ندارند و هر دو از زبان مرید گفته شده و همتی را که در آینده از مریدانشان متجلی می گردند ستوده اند البته همتی که ناشی از تعالیم متعالی آنهاست پس در واقع ذات خویش و حق تعالی را ستوده اند